دلنوشته عاشقانه

گاهی باید مثل بند بازها بود و خطر کرد

یا علی گفتیم و عشق آغاز شد

عشق وقتی که شروع میشه تازه خودشو نشون میده

یه راه خیلی سخت پیش روته,انگار عین بند بازا باید تمام تمرکزتو بذاری روش تا یه وخ یا بادی , یه حرفی یا یه اتفاقی تو رو از روی این بند پایین نندازه

 گاهی وقتا نمیشه به عقب برگشت,و گاهی همه یا خیلی ها میخوان تو رو از عشق دور کنن

اینو بدون و دلتو قوی کن اگه کسی خواست تو رو ازش جدا کنه اگه اون پاش لرزید دستشو بگیر تا توی این راه سخت , از دستش ندی .

همیشه که بخت و اقبال نیست

گاهی وقتا باید دستشو گرفت

گاهی باید یکی خطر کنه حتی اگه احتمال بده این یه ریسکه

تو قوی تر باش بگیرش که نیافته

عشق قشنگه , پاکه , معصومه , الهی ا ♥

یا حق

  • به قلم الهه فاخته
  • کتاب دلنوشته هایی از جنس دلتنگی

الهه فاخته

داستان دختر گم شده در کوچه های شهر

شعر سپید مثل یک ماهی کوچک در آب می خندم

فاخته صدای فاخته و داستانهایش پرنده کوکو

دلنوشت های سبز اینبار داستان گل سانسوریا 1

افسانه فاخته پرنده ای با صدای حزن انگیز داستانک

قضاوت نکردن درباره دیگران و داستانش

داستانهای آبنباتی - اینبار دندان درد

یه ,گاهی ,تو ,عشق ,رو ,اگه ,تو رو ,گاهی باید ,خطر کرد ,الهه فاخته ,رو از

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

تا اخر این احساس مشاوره تحصيلي touristkadeh کتابخانه عمومی شهیدان نجاریان بابل classsheshomiha دانلود کده دیدگاه یک مسلمان آموزش کسب درآمد از اینترنت 103235603 طراحي و بهينه سازي سايت