فاخته را کبوتری می دانند که ذاتا صدای سوکی دارد . داستانش را شنیدم همان داستانی که می گفت عروسی یک نامادری بدجنس داشت و در زمستان گوله های برف را در صندوق جهیزیه اش گذاشت تا بهار تمام پارچه هایش بپوسند و نوعروس غمگین شود . عروسی که می خواهد یک زندگی بسازد با درد بزرگی روبه رو می شود اما اینها جبران دارد .
من گمان می کنم واقعیت چیز دیگریست
داستان دختر گم شده در کوچه های شهر
شعر سپید مثل یک ماهی کوچک در آب می خندم
فاخته صدای فاخته و داستانهایش پرنده کوکو
دلنوشت های سبز اینبار داستان گل سانسوریا 1
افسانه فاخته پرنده ای با صدای حزن انگیز داستانک
فاخته ,افسانه , ,صدای ,عروسی ,یک ,افسانه فاخته ,که می ,اما اینها ,شود اما ,می شود
درباره این سایت